نیک نهادی
لغتنامه دهخدا
نیک نهادی . [ ن ِ / ن َ ] (حامص مرکب ) خوش طینتی . نیکوفطرتی . نیک نهاد بودن :
به جوانمردی و تشریف نوازی مشهور
به توانگردلی و نیک نهادی مشهود.
|| بلاهت . بله . (از منتهی الارب ) (یادداشت مؤلف ). ساده لوحی .
به جوانمردی و تشریف نوازی مشهور
به توانگردلی و نیک نهادی مشهود.
سعدی .
|| بلاهت . بله . (از منتهی الارب ) (یادداشت مؤلف ). ساده لوحی .