ترجمه مقاله

هانی

لغت‌نامه دهخدا

هانی . (اِخ ) ابن یزیدبن نهیک المذحجی یا النخعی ، مکنی به ابوشریح ، صحابی است . احمد و بخاری در علم ادب از وی اخراج حدیث کردند و ابوداود و نسائی از طریق یزیدبن المقدام بن شریح بن هانی و وی از جدش شریح و شریح از پدرش هانی حدیث اخراج کرد. ابوداود آورده است که هنگامی که هانی با قومش نزد رسول اﷲ آمدند، پیغمبر شنید که کنیه ٔ هانی ابوالحکم است پس به او گفت که «حکم » فقط خدای تعالی است ؛ تو چرا کنیه کرده ای ؟ هانی جواب داد که من قاضی و حکم قومم هستم و در اختلافات ایشان چنان قضاوت میکنم که هر دو طرف راضی میشوند. پیغمبر گفت نام فرزندان تو چیست ؟ جواب داد شریح و مسلم و عبداﷲ. پس پیغمبر کنیه ٔ او را به نام پسر بزرگش «ابوشریح » قرار داد. ابن شیبة از یزیدبن المقدام روایت کرده است که هانی به پیغمبر گفت : ای رسول اﷲ مرا به چیزی آگاه کن که بهشت را از آن من سازد. جواب داد گفتار نیک و بخشش طعام . (از الاصابة فی تمییز الصحابة ج 6 ص 278).
ترجمه مقاله