ترجمه مقاله

هانی

لغت‌نامه دهخدا

هانی . (اِخ ) ابن عروةبن الفضفاض بن عمران الغُظیفی المرادی . یکی از اشراف کوفه است که ابتدا از خواص و ندیمان علی بن ابیطالب بود. وی کثیربن شهاب المدحجی والی خراسان را که متهم به اختلاس اموالی شده و به کوفه گریخته بود نزد خود پنهان کرد. معاویه خلیفه ٔ اموی هانی را تهدید به قتل کرد. هانی به مجلس خلیفه وارد شد و چون خلیفه او را نمی شناخت خود را معرفی کرد. خلیفه پرسید: مذحجی کجاست ؟ گفت : نزد من در میان لشکر تو ای امیرالمؤمنین ! خلیفه وی را مأمور رسیدگی به خیانت مذحجی کرد و گفت قسمتی ازاموال مسروقه را از او بگیر و بخشی را به او ببخش . همچنین هانی مدتی مسلم بن عقیل رسول حسین بن علی را درکوفه نزد خود پنهان ساخته بود. این خبر به عبیداﷲبن زیاد امیر بصره و کوفه که در اکرام و بزرگ داشت هانی مبالغه میکرد و نیز مدتها برای یافتن مسلم بن عقیل تلاش کرده بود، رسید سخت خشمگین شد و هانی را بخواند وسرزنش کرد. هانی ابتدا انکار و سپس اعتراف کرد، امااز تسلیم ابن عقیل به عبیداﷲبن زیاد سر باززد. و در نتیجه ابن زیاد مدتی وی را محبوس ساخت و آخرالامر بکشت و بر بازار کوفه بیاویخت . عبداﷲبن زبیر اسدی درباره ٔ وی و ابن عقیل قصیده ای دارد که مطلع آن چنین است :
اذا کنت لاتدرین ما الموت فانظری
الی هانی فی السوق و ابن عقیل
الی بطل قد هشم السیف وجهه
و آخر، یهوی من طمار، قتیل .

(از اعلام زرکلی چ 2 ج 9 ص 51) (از عقد الفرید ج 1 ص 106).


ترجمه مقاله