ها
لغتنامه دهخدا
ها. (صوت ) اشاره به قریب و نزدیک . (برهان ). کلمه ٔ اشاره به معنی اینک که بدان به چیز نزدیک اشاره میکنند. (ناظم الاطباء). به معنی اینک باشد که مصغر این است . (برهان ) :
چو من ناورد پانصد سال هجرت
دروغی نیست ها برهان من ها.
کعبه چه کنی با حجرالاسود و زمزم
ها عارض و زلف و لب ترکان سرائی .
نزد سلیمان شهم ستود چو آصف
گفت که ها هدهد سبای صفاهان .
پس از صد سال اگر گوئی کجا او
ز هر بیتی ندا خیزد که هااو.
چو من ناورد پانصد سال هجرت
دروغی نیست ها برهان من ها.
خاقانی .
کعبه چه کنی با حجرالاسود و زمزم
ها عارض و زلف و لب ترکان سرائی .
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 443).
نزد سلیمان شهم ستود چو آصف
گفت که ها هدهد سبای صفاهان .
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 360).
پس از صد سال اگر گوئی کجا او
ز هر بیتی ندا خیزد که هااو.
نظامی .