ترجمه مقاله

هباء منثور گردیدن

لغت‌نامه دهخدا

هباء منثور گردیدن . [ هََ ئن ْ م َ گ دَ ] (مص مرکب ) گرد و غبار شدن . هباء منثورا شدن . || کنایه از حقیر و ذلیل و خوار گردیدن .ناچیز شدن : اسکندر گفت تو چه دانی که عمرمن چندین مانده است ، گفت من دانم . اسکندر گفت من به طلب آب حیوة میروم ، اگر دریابم علم تو هباء منثور گردد. (اسکندرنامه نسخه ٔ خطی متعلق به سعید نفیسی ).
ترجمه مقاله