ترجمه مقاله

هباری

لغت‌نامه دهخدا

هباری . [ هََ ب ْبا ] (اِخ ) عمربن عبدالعزیزبن المنذربن الزبیر (یا الربیع)بن عبدالرحمان بن هبار المطلبی اسدی القرشی . والی هند، وی نخستین کس از بنی هبار بود که بر هند استیلا یافت و حکومتی برای خود و خاندانش ترتیب داد. او در هند مقیم بود و هنگامی که بین نزاریه و یمانیه درزمان امارت عمران بن موسی بن یحیی بن خالدالبرمکی آتش فتنه و جنگ شعله ور گردید، عمران به طرف یمانیه متمایل شد. عمربن عبدالعزیز هباری بر ضد وی وارد معرکه گشت و عمران را بکشت (226 هَ . ق ). معتصم خلیفه عباسی ،عنبسةبن اسحاق الضبی را به ولایت هند گماشت . عمربن عبدالعزیز نخست به اطاعت وی گردن نهاد ولی پس از مدتی بر وی چیره گشت . مردم «منصوره » به اطاعت عمر درآمدند و بدین ترتیب وی به امارت هند دست یافت و پایتخت خود را شهر «منصورة» قرار داد (240 هَ . ق ). در سال 250 هَ . ق . درگذشت و پس از او پسرش عبداﷲ به جای وی نشست ، و امارت در این خاندان باقی بود تا به دست سلطان محمود غزنوی انقراض یافت . (اعلام زرکلی ج 5 ص 210).
ترجمه مقاله