ترجمه مقاله

هجران

لغت‌نامه دهخدا

هجران . [ هََ ج َ ] (اِخ ) دو ده است روباروی در سر کوه حصین و محکم نزدیک حضرموت که یکی آن را حیدون و دیگری را دمون نامند. (منتهی الارب ). تثنیه ٔ هجر، و هجر به لغت اهل یمن به معنی قریه است و هجران دو قریه باشد بر قله ٔ کوهی استوار. یکی از این دو را خَیدون یا خودون و دیگری را دَمون خوانند ساکنان این دو قریه را بنی حارث بن عمرو تشکیل میدهند و ایشان را آبی است که از کوه جاری میشود و زراعت آنان نخل و گندم و ذرت است . (از معجم البلدان چ جدید). هجران نام مشقر و عطالة که دو قلعه اند در یمامه ، میباشد. (از معجم البلدان چ جدید).
- ذوهجران ؛ لقب پسر نسمی از بنی میثم ابن سعد که یکی از اذواء است . (منتهی الارب ). رجوع به ذوهجران شود.
ترجمه مقاله