ترجمه مقاله

هدید

لغت‌نامه دهخدا

هدید. [ هََ ] (ع ص ) مرد دراز. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (اِ) بانگ . (منتهی الارب ). دوی الهاد و دوی الصوت . (اقرب الموارد). فدید. رجوع به فدید شود. || (مص ) بانگ برآوردن دیوار و جز آن وقت فرورفتن . (منتهی الارب ). هده . بانگ کردن و بیوفتیدن دیوار و جز آن . (تاج المصادر بیهقی ).
ترجمه مقاله