هدیه فرستادن
لغتنامه دهخدا
هدیه فرستادن . [ هََ دْ / هَِ دْ ی َ / ی ِ ف ِ رِ دَ ] (مص مرکب ) اهداء. (منتهی الارب ). هدیه کردن :
بسی هدیه ها نیز با اردشیر
فرستاد و دینار و مشک و عبیر.
خرد آن است که چون هدیه فرستاد بتو
زو خداوند جهان با تو سخن گفت براز.
رجوع به هدیه شود.
بسی هدیه ها نیز با اردشیر
فرستاد و دینار و مشک و عبیر.
فردوسی .
خرد آن است که چون هدیه فرستاد بتو
زو خداوند جهان با تو سخن گفت براز.
ناصرخسرو.
رجوع به هدیه شود.