ترجمه مقاله

هرنیز

لغت‌نامه دهخدا

هرنیز. [ هَِ ] (اِ) تعین و چیزی بخود سپردن باشد.(برهان ). دساتیری است . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ).
- هرنیزمند . رجوع به هرنیزمند شود.
|| تعیین و قرار دادن چنانکه گویند: مواجب فلان را هرنیز کردیم یعنی تعیین کردیم و قراردادیم . (برهان ). رجوع به فرهنگ دساتیر ص 274 شود.
ترجمه مقاله