ترجمه مقاله

هریک

لغت‌نامه دهخدا

هریک . [ هََ ی َ / ی ِ ] (ضمیر مبهم مرکب ) هرکدام . (یادداشت به خط مؤلف ) :
روی هریک چون دوهفته گرد ماه
جامه شان غفه ، سمورینشان کلاه .

رودکی .


چو شب روز گشت انجمن شد سیاه
بدان نیز کردند هریک نگاه .

فردوسی .


ابر ده و دو هفت شد کدخدای
گرفتند هریک سزاوار جای .

فردوسی .


رجوع به هر شود.
ترجمه مقاله