ترجمه مقاله

هزارستون

لغت‌نامه دهخدا

هزارستون . [ هَِ س ُ ] (اِخ ) نام عمارتی که ابوالمجاهد محمد تغلق بدر چاچی بنا نهاده و شاعری گفته است :
نُه سقف بی ستون که به شش روز شد تمام
در گوشه ٔ هزارستون تو مضمر است .

؟ (از آنندراج ).


ترجمه مقاله