ترجمه مقاله

هضم

لغت‌نامه دهخدا

هضم . [ هََ ض َ ] (ع مص ) باریک شدن شکم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || درآمده شکم گردیدن . (منتهی الارب ). || باریک گردیدن تهیگاه . به هم درآمدن پهلو. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || راست گشتن استخوان پهلوی اسب و منضم گردیدن اعلای شکم آن ، و آن عیب است . || (اِ) نوعی از خوشبو. ج ، اهضام . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله