هفت سر
لغتنامه دهخدا
هفت سر. [ هََ س َ ] (ص مرکب ) موجودی که دارای هفت سر باشد. به کنایت ، غیرعادی و ترسناک .
- اژدهای هفت سر ؛ کنایه از فلک است :
این هفت سر اژدهای خونخوار
در گرد تو حلقه است چون مار.
فلکی کو به گرد ما کمر است
چه عجب کاژدهای هفت سر است .
- اژدهای هفت سر ؛ کنایه از فلک است :
این هفت سر اژدهای خونخوار
در گرد تو حلقه است چون مار.
نظامی .
فلکی کو به گرد ما کمر است
چه عجب کاژدهای هفت سر است .
نظامی .