هلاک آوردن
لغتنامه دهخدا
هلاک آوردن . [ هََ وَ دَ ](مص مرکب ) هلاک کردن . کشتن . نابود کردن :
شود پشت رستم به نیرو تو را
هلاک آورد بی گمان مر مرا.
رجوع به هلاک کردن شود.
شود پشت رستم به نیرو تو را
هلاک آورد بی گمان مر مرا.
فردوسی .
رجوع به هلاک کردن شود.