همارا
لغتنامه دهخدا
همارا. [ هََ ] (ق ) همواره و همیشه . (اسدی ). همواره و همیشه و دائم . (برهان ) :
گزیده چهار توست بدو درج ها نهان
همارا به آخشیج همارا به کارزار.
تو با من نسازی که از صحبت من
ملالت فزاید همارا و تاسه .
رجوع به همواره و هماره و همار شود.
گزیده چهار توست بدو درج ها نهان
همارا به آخشیج همارا به کارزار.
رودکی (از فرهنگ فارسی معین ).
تو با من نسازی که از صحبت من
ملالت فزاید همارا و تاسه .
انوری .
رجوع به همواره و هماره و همار شود.