ترجمه مقاله

همایون کنان

لغت‌نامه دهخدا

همایون کنان . [ هَُ ک ُ ] (نف مرکب ، ق مرکب ) در حال مبارک باد گفتن :
رسولان رسیدند با ساو و باج
همایون کنان شاه را تخت و تاج .

نظامی .


رجوع به همایون کردن شود.
ترجمه مقاله