ترجمه مقاله

همایی

لغت‌نامه دهخدا

همایی . [ هَُ ] (اِخ ) معلوم نیست که مولدش کجاست . اکثر عمر خود را در عراق گذراند. یک بار به خراسان سفر کرد. مردی کم سخن بود و این مطلع از اوست :
جانا منم ز دست فراق تو مرده ای
خون در تنم نمانده چو نار فشرده ای .
(از مجالس النفائس امیر علیشیر نوایی ص 120 از ترجمه ٔ فارسی ).
وی از معاصران نوایی و از شعرای قرن نهم هجری بوده است .
ترجمه مقاله