ترجمه مقاله

هم بازی

لغت‌نامه دهخدا

هم بازی . [ هََ ] (ص مرکب ) دو کودک که با یکدیگر بازی کنند یا دو حریف که نرد و شطرنج و یا قمار بازند :
به راستی که نه هم بازی تو بودم من
تو شوخ دیده مگس بین که می کند بازی .

سعدی .


ترجمه مقاله