هم آگوش
لغتنامه دهخدا
هم آگوش . [ هََ ] (ص مرکب ) هم آغوش . نزدیک . همدم .
- هم آگوش دل ؛ دوتن که دلشان به یکدیگر نزدیک است :
زین دو هم آگوش دل آمد پدید
آن خلفی کاو به خلافت رسید.
- هم آگوش دل ؛ دوتن که دلشان به یکدیگر نزدیک است :
زین دو هم آگوش دل آمد پدید
آن خلفی کاو به خلافت رسید.
نظامی .