ترجمه مقاله

هن ء

لغت‌نامه دهخدا

هن ء. [ هََ ن ْءْ ] (ع مص ) قطران مالیدن شتر را. || یاری کردن کسی را. || طعام خوشگوار خورانیدن کسی را. || گفتن کسی را:«گوارا باد تو را کار». || در عیال خود داشتن کسی را یک ماه . || گوارنده گردیدن طعام بعد ناگواری . || یافتن بهره ای از گیاه که سیر نشود از آن . || شادمان شدن به کسی .(منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || گوارنده شدن طعام کسی را. (منتهی الارب ). || دادن کسی را و بخشیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله