ترجمه مقاله

هود

لغت‌نامه دهخدا

هود. (اِخ ) هودبن شالخ بن ارفحشدبن سام بن نوح . این نسبی است که مؤلف حبیب السیر برای او ذکر کرده و نام پدرش را مؤلف منتهی الارب عابر نوشته است . اصطخری نوشته است که قبر این پیامبر در حضرموت است . (یادداشت مؤلف از مسالک اصطخری ). پیامبری است که مطابق آیه ٔ 65 سوره ٔ اعراف بر قوم عاد فرستاده شده است . ابواسحاق نیشابوری نویسد: «این عادیان مردمانی بودند بلندبالا و ضخیم و اصل ایشان از زعورا بود از مرحاش داماد نوح علیه السلام و مسکن ایشان به ناحیت یمن بود تا به شام . و کافر گشته بودند تا آنگاه که حق تعالی هود را به ایشان فرستاد به رسالت ، و ایشان بت پرست بودند و بتان کرده بودند از سنگ کنده شصت ارش به کوه اندر. و هود علیه السلام هم از میان ایشان بود و از دختر نوح بود که نامش زینا بود. ایشان را چهل وهفت سال دعوت کرد،نگرویدند و معجزات می نمود نپذیرفتند... و گویند پیش از رسالت با ملک ایشان دوستی داشت و گویند با ایشان انبازی داشت به تجارت ، و انباز را به لغت یمن برادرگویند. در قرآن هود برادر قوم عاد خوانده شده است . هود گفت : یا قوم اعبدوا اﷲ. گفت : مکنید که عذاب آید شما را. گفتند: چه عذاب آید ما را؟ و ما بدین قویی ، و خانه های ما بدین قویی ، و خانه های ما در کوه است . هرچند پند داد نپذیرفتند و گفتند: تو ما را برهانی بنمای بی حجتی و معجزه ای درست نیاید. ما به گفتار مجردروی از خدایان خویش نگردانیم و به تو نگرویم . آنگاه گفتند نکشیم تو را و در بلا اندازیم تو را که تو خویشی و پیوسته ای ما را ولیکن بر تو می ترسیم از خدایان ما که تو را بلا رسانند... هود گفت که من توکل بر خدای کرده ام (قرآن 54/11 و 56)... آنگاه گفت : هرچه بتوانید کردن بکنید... شما قول ناصحان را درست ندارید. چون فرمان نکردند و هلاک ایشان نزدیک شد، آنگاه قصد هود کردند به جفا کردن و آزردن . هود دعا کرد، اجابت آمد. چون اثر عذاب بدیدند بگریختند و به دشت بیرون شدند. باد بر ایشان غلبه کرد. پایها بر زمین زدند و دو ارش بر زمین فروبردند گفتند: اکنون باد با ما چه تواند کردن ؟... هفت هشت شب باد بر سر ایشان می جست و همه از سرما خشک شدند و ساقهاشان به زمین بماند. پس چون هلاک شدند، آن تنی چند که گرویده بودند به سلامت بیرون ماندند و آن مالها مانده بود، همه بسوخت و چهارپایان خشک شدند. پس از آن هود بیست وهفت سال بزیست آنگاه بمرد و آن گروه که مسلمان بودند از بقیت عادیان سوی عجم رفتند. و عجم سام بن نوح را بود به یک روایت . و در تفسیر گویند به یمن افتادند و گویند که یمن و زمین کنعان از نسل ایشان بود. و از پس هود و عاد به دویست سال ملک تعالی صالح را به ثمود فرستاد». (قصص الانبیاء چ بنگاه ترجمه و نشر کتاب صص 40-42) :
چنان دان که هود اندر آن روزگار
پیمبر بد از داور کردگار.

اسدی .


کجاست ناقه و کو صالح و کجا شد هود؟
که ز آتش اجل اندر امل زدند شرر.

ناصرخسرو.


هود هدایت است شاه اصل سریر عادیان
صرصر رستخیز دان قوت رای شاه را.

خاقانی .


او هود ملت آمد بر عادیان فتنه
الا سپاه خشمش من صرصری ندارم .

خاقانی .


هود گرد مؤمنان خطی کشید
نرم می شد باد کآنجا می رسید.

مولوی .


ترجمه مقاله