ترجمه مقاله

هوشمندی

لغت‌نامه دهخدا

هوشمندی . [ م َ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی هوشمند. ذکاء. ذکاوت . فطانت :
جوانان ورا پاسخ آراستند
دل هوشمندی بپیراستند.

فردوسی .


بالای سرش ز هوشمندی
میتافت ستاره ٔ بلندی .

سعدی .


ترجمه مقاله