ترجمه مقاله

هوشیدن

لغت‌نامه دهخدا

هوشیدن . [ دَ] (مص ) تعقل کردن . (برهان ). تعقل و تفکر کردن در کاری . (آنندراج ) (انجمن آرا). || به زبان پهلوی خشک شدن : بهوشید؛ خشک شد. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی ).
ترجمه مقاله