ترجمه مقاله

هپتال

لغت‌نامه دهخدا

هپتال . [ هَِ ] (اِخ ) هفتال . هیتال . هیتل . هیطل . هپتالی . هفتالی . ج ، هپتالان . هفتالان . هیاطلة. هپتالیان . هفتالیان . در بندهشن ایرانی : هفتالان . به ارمنی : هپتال . فارسی : هیتل . عربی : هیطل . مقایسه شود با بیلی بولتن شرقی ، 4 و 6 (1932)، ص 946 و مابعد. نام قومی است که در زمان پیروز پادشاه ساسانی از ایالت کانسوی چین ، به نواحی تخارستان که تازه کیداریان از آنجا رفته بودند، هجوم آوردند و پیروز را مغلوب و اسیر ساختند. برای اطلاع بیشتر رجوع به کلمه ٔ هپتالیان شود. قوم هپتال را «هونهای سفید» نیز نامیده اند. اما نمیتوان حقیقةً آنها را از اقوام هون شمردزیر به روایت پروکوپیوس این طایفه از حیث سفیدی پوست و زندگی مدنی ، با اقوام هون اختلاف داشتند. و نیز بنا بر قول مارکوارت (ایرانشهر ص 55 یادداشت 8) ابتدا خیونیان به اسم «هون سفید» خوانده میشدند و این عنوان بعداً به هپتالیان اطلاق شده است . چند سکه از هفتالیان در دست است که روی آن خطوطی با حروف کوشانی ، که از الفبای یونانی مشتق شده ، منقوش است . چند سکه هم به خط هندی معروف به براهمی موجود است . (ایران در زمان ساسانیان ، کریستنسن ، ترجمه ٔ رشید یاسمی ص 316).
ترجمه مقاله