ترجمه مقاله

هکوع

لغت‌نامه دهخدا

هکوع . [ هَُ ] (ع مص ) آرمیدن زیر درخت و جای گرفتن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || فرودآمدن به قوم بعدِ شام . (منتهی الارب ). فرودآمدن به قوم پس از فرارسیدن شامگاه . (از اقرب الموارد). || نگونسار افتادن بر زمین . (منتهی الارب ). || رفتن . یقال :ماادری أین هکع؛ یعنی نمیدانم کجا رفت . (از منتهی الارب ). || سرفیدن شتر. (منتهی الارب ). این معنی در اقرب الموارد برای مصدر هکع و هکاع آمده است . || فروهشتن شب تاریکی خود را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || باز شکسته شدن استخوان بعدِ درستی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله