ترجمه مقاله

هک

لغت‌نامه دهخدا

هک . [ هََ ک ک ](ع مص ) به شمشیر زدن کسی را. || دریافتن کسی را بگنی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || افکنده شدن . (منتهی الارب ). || تیزدادن . || پیخال انداختن مرغ و شترمرغ . || سائیدن چیزی را. || برآوردن شیر را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). دوشیدن شیر. || چیره شدن بر کسی . (منتهی الارب ). || لاغر کردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || سخت گاییدن . || بسیار گاییدن .(منتهی الارب ). || پیاپی نیزه زدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || فرودریدن چاه . || سرگین انداختن شوات . (منتهی الارب ). || (ص ) مرد تباه خرد. ج ، هککة، اهکاک . || باران سخت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله