ترجمه مقاله

هیقم

لغت‌نامه دهخدا

هیقم . [ هََ ق َ ] (ع اِ) آواز موج دریا. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). بانگ دریا. (مهذب الاسماء). || دریای فراخ دورتک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). دریای پهناور. (اقرب الموارد). || آواز فروبردن لقمه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || شترمرغ دراز. (منتهی الارب ). گویند هیق است و آخر کلمه میم زاید است . (از اقرب الموارد). رجوع به هیق شود.
ترجمه مقاله