ترجمه مقاله

هیوع

لغت‌نامه دهخدا

هیوع . [ هَُ] (ع مص ) هیع. هیعة. هیعوعة. هیعان . بددل گشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بددل شدن . (المصادر زوزنی ). ترسیدن . بددلی کردن . (تاج المصادر بیهقی ). ترسیدن و بی تابی و فزع کردن . (از اقرب الموارد). || گرسنه شدن . (منتهی الارب ). رجوع به هیع و هیعان شود.
ترجمه مقاله