هیچ وقت
لغتنامه دهخدا
هیچ وقت . [ وَ ] (ق مرکب ) هرگز. هیچ گاه :
چو من دستگه داشتم هیچ وقت
زبان مرا عادت «نه » نبود.
ای بزرگی که مثل توننمود
هیچ وقتی سپهر آینه وار.
چو من دستگه داشتم هیچ وقت
زبان مرا عادت «نه » نبود.
مسعودسعد (دیوان ص 123).
ای بزرگی که مثل توننمود
هیچ وقتی سپهر آینه وار.
مسعودسعد.