هیچ و پوچ
لغتنامه دهخدا
هیچ و پوچ . [ چ ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) کنایه از چیز سهل و بی مغز. (آنندراج ) :
کرد پهلو خالی از ما یار دیرین چون حباب
زد به هیچ و پوچ برهم ربط چندین ساله را.
- به هیچ و پوچ ؛ بی جهت . بی علت : خانه را به هیچ و پوچ از دست داد.
کرد پهلو خالی از ما یار دیرین چون حباب
زد به هیچ و پوچ برهم ربط چندین ساله را.
محسن تأثیر (از آنندراج ).
- به هیچ و پوچ ؛ بی جهت . بی علت : خانه را به هیچ و پوچ از دست داد.