ترجمه مقاله

وائل

لغت‌نامه دهخدا

وائل . [ ءِ ] (اِخ ) ابن قاسط پدر قبیله ای است . (منتهی الارب ). در تاج العروس آمده : (وائل )بن قاسطبن هنب بن اقصی بن دعمی بن جدبلة. پدر قبیله ای است معروف . - انتهی . در الاعلام زرکلی آمده : وائل بن قاسطبن هیب (کذا). از ربیعة، از عدنان ؛ جدی است جاهلی ، و بکر و تغلب از فرزندان اویند. و آن دو بطن بزرگ باشند.
ترجمه مقاله