ترجمه مقاله

واخ

لغت‌نامه دهخدا

واخ . (اِ) یقین است که دربرابر گمان باشد. (برهان ) (از سفرنامه ٔ شاه ایران از آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) (ناظم الاطباء). محقق .بی شبهه . بی قیاس . (ناظم الاطباء). درواخ :
گمان برم که بر او ملک تا ابد باقی است
به صددلیل مبرهن گمان من شد واخ .
فرخی سیستانی (از فرهنگ خطی انجمن آرای ناصری ).
|| گمانی که به یقین رسد. (انجمن آرا) (فرهنگ خطی ) (از سفرنامه ٔ شاه ایران از آنندراج ). || گمان نزدیک به یقین . (ناظم الاطباء). || راستی . صداقت . حقیقت . || بامداد. صبح . هنگام صبح . || مشرق . جای صبح . || کمان مته . (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ). || (ص )راست . درست . (برهان ) (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ).
ترجمه مقاله