واردات
لغتنامه دهخدا
واردات . [ رِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ وارده و وارد. رجوع به وارده و وارد شود. || اصطلاحی است اقتصادی در برابر صادرات یعنی کالاهایی که از ممالک دیگر به کشور آید. متاعی که از خارج کشور آرند. هر چیزی که از خارج داخل گردد. (ناظم الاطباء). || حاصل و محصول . خراج و آنچه در خزانه ٔ دولت داخل گردد. || سرگذشت و اتفاق وواقعات و حادثات . (ناظم الاطباء). || از نظر عرفانی آنچه در دل صوفی درآید از اموری که بر دیگران پوشیده است . (از یادداشتهای مؤلف ) :
گشاید دری بر دل از واردات
فشاند سر دست بر کائنات .
رجوع به وارد شود.
گشاید دری بر دل از واردات
فشاند سر دست بر کائنات .
سعدی (بوستان ).
رجوع به وارد شود.