ترجمه مقاله

وارنگ

لغت‌نامه دهخدا

وارنگ . [ رَ ] (اِ) خیار بزرگ و معوج . || ترنج و لیموی بزرگ . || درخت نارنج . (ناظم الاطباء). || در ترکیب رنگ وارنگ کلمه به معنی رنگارنگ ، رنگ بارنگ ، رنگ رنگ است . || وارنگ در ترکیب وارنگ زدن ، عکس ، مخالف ، مقابل ، معنی میدهد: هر رنگی زدیم وارنگ آن را زد؛ یعنی مخالف آن رفتار کرد.
ترجمه مقاله