ترجمه مقاله

واری

لغت‌نامه دهخدا

واری . (ع ص ) وار. آتشزنه که زود آتش دهد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بسیارپیه . فربه پیه . پیه ناک . آکنده و فربه . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). فربه . (منتهی الارب ). پیه آکنده و فربه . (از اقرب الموارد). || مسک وار، مشک نیکو و جید. (از اقرب الموارد) (آنندراج ). مسک وار؛ مشک جید نیکو. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله