ترجمه مقاله

واشمة

لغت‌نامه دهخدا

واشمة. [ ش ِ م َ ] (ع ص ) زنی که خال کوبد. (از اقرب الموارد). آن زن که نگار کند برپشت دست . (مهذب الاسماء). زنی که بر دست دیگری به سوزن نقش کند. زنی که خال میکوبد بر بدن کسی . (ناظم الاطباء). زن کبودی زن . (از یادداشتهای مؤلف ). زن خالکوب . مقابل مستوشمه ، زنی که به او خال کوبند: لعن اﷲ الواشمة والمستوشمة. (حدیث ) (از یادداشتهای مؤلف ).
ترجمه مقاله