ترجمه مقاله

واشهر

لغت‌نامه دهخدا

واشهر.[ ش َ ] (اِخ ) جائی است که در ترجمه ٔ تاریخ یمینی آنجا که نبرد یسعبن محمّد و عضدالدوله را بازمینماید درباره ٔ آن چنین آمده است : «هزار مرد دیلم از حشم الیسع جدا شدند و به حضرت عضدالدوله پیوستند به ناحیت اصطخر و بعد از آن گروه گروه بر پی ایشان میرفتند تا عامه ٔ لشکر او جمله جدا شدند و او با خواص ممالیک و حشم خویش به واشهر آمد و رحل و ثقل فراهم پیچید و به بخارا رفت و عضدالدوله به واشهر شد و مملکت کرمان بتصرف گرفت .» (ترجمه ٔ تاریخ یمینی نسخه ٔ چاپی ص 318). و نیز در تاریخ مزبور در مورد مرگ عضدالدوله چنین آمده است : عضدالدوله در رمضان سنه ٔ اثنتین وتسعین و ثلاثمائه (392) وفات یافت اولیاء حضرت او باپسرش صمصام الدوله و شمس الملة مرزبان بیعت کردند. اوبه تدبیر ملک مشغول شد و ابوالفوارس شیرزاد که برادر او بود و از وی بزرگتر در بلده واشهر (؟) کرمان اقامت داشت چون خبر وفات پدر به او رسید به فارس آمد ونصربن هارون نصرانی را که وزیر عضدالدوله بود بگرفت و اموال و بقایای اعمال که در تصرف او بود بستد و به بصره رفت و روی به بغداد نهاد تا جای دیگر بگیرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 195، بنقل از تاریخ کرمان ).
ترجمه مقاله