ترجمه مقاله

وامی

لغت‌نامه دهخدا

وامی . (ص نسبی ) از: وام + ی (نسبت ) . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). قرض دار. (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). وام دار. مدیون . || درمانده . (لغت فرس اسدی ) (برهان قاطع) (آنندراج ) (فرهنگ خطی ) (جهانگیری ). عاجز. (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بدبخت . (ناظم الاطباء) :
اِسته و غامی شدم ز درد جدائی
هامی و وامی شدم ز خستن مترب .

منجیک (از لغت فرس ص 530).


ترجمه مقاله