ترجمه مقاله

واپسی

لغت‌نامه دهخدا

واپسی . [ پ َ ] (حامص مرکب ) عقب ماندگی :
قافله شد، واپسی ما ببین
ای کس ما، بی کسی ما ببین .

نظامی .


شانی از فرهاد ومجنون واپسی دون همتی است
در قطار بختیان عشق پیشاهنگ باش .

شانی .


|| به مجاز، ادبار :
واپسی است گر فلک با تو بمهر رو کند
ورت دهد فزونیی آنهمه نیز اندکیست .

ادیب نیشابوری (امثال و حکم ج 4).


ترجمه مقاله