وجوفلغتنامه دهخداوجوف . [ وُ ] (ع مص ) مضطرب و پریشان شدن . (اقرب الموارد). طپیدن و بی آرام گشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || به رفتار وجف رفتن شتر. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به وجف و وجیف شود.