ترجمه مقاله

وجی

لغت‌نامه دهخدا

وجی . [ وَ جا ] (ع مص ) سوده شدن سم ستور یا سخت سوده شدن آن و فعل آن از باب سمع است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || بخیل یافتن . (منتهی الارب ): گویند سألناه فوجیناه ؛ یعنی خواستم از وی پس بی خیر یافتم او را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || خصی کردن . اخته کردن . (منتهی الارب ). رجوع به وَجْی ْ شود.
ترجمه مقاله