ترجمه مقاله

وذح

لغت‌نامه دهخدا

وذح . [ وَ ] (ع مص ) حرکت و سیر شدید کردن . (اقرب الموارد) (المنجد). سیر کردن ، سیر عنیف . || گرد آوردن گوسفندان و مانند آنها را. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله