وراث . [ وُرْ را ] (ع ص ، اِ) ج ِ وارث . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (السامی فی الاسامی ). میراث خواران . رجوع به وارث و ارث شود.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.