ترجمه مقاله

وربند

لغت‌نامه دهخدا

وربند. [ وَ ب َ ] (اِ مرکب ) پارچه های آهن خمیده است که بر بازوهای تبنگو برای استواری میکوبند. (آنندراج ). || پارچه ای که در گهواره دسته های رضیع بربندند. (یادداشت مؤلف ). || سینه بند اسب . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله