ترجمه مقاله

ورزرد

لغت‌نامه دهخدا

ورزرد. [ وَ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرغا بخش ایذه ٔشهرستان اهواز. سکنه ٔ 255 تن است . آب آن از چشمه تأمین می شود. محصول آنجا گندم و جو و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . در دو محل واقع و به ورزرد بالاو پائین مشهورند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
ترجمه مقاله