ترجمه مقاله

ورزرود

لغت‌نامه دهخدا

ورزرود. [ وَ ] (اِخ ) ماوراءالنهر است . (انجمن آرا). ماوراءالنهر که ترکستان باشد. (آنندراج ) (برهان ). وررود. ورازرود. رجوع به ورارود شود. || رودخانه ٔ ماوراءالنهر. (آنندراج ) (برهان ). رود آمو و ترکستان . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله