ترجمه مقاله

ورزگن

لغت‌نامه دهخدا

ورزگن . [ وَ زَ گ َ ] (اِ) کوزه ٔ پرآب . (آنندراج ) (برهان ) (ناظم الاطباء). جهانگیری از مؤید الفضلاء همین لفظ و معنی را نقل کرده ، مؤلف فرهنگ نظام گوید: لفظ و معنی عجیبی است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).
ترجمه مقاله