ترجمه مقاله

ورز دادن

لغت‌نامه دهخدا

ورزدادن . [ وَ دَ ] (مص مرکب ) با دست به شدت مالیدن و زیر و رو کردن خمیر تا هموار شود. ورزانیدن .
ترجمه مقاله