ترجمه مقاله

ورنه

لغت‌نامه دهخدا

ورنه . [ وَ ن َ / ن ِ ] (اِ) چوبی باشد هر دو سر باریک و میان گنده که خمیر نان را بدان پهن سازند. (آنندراج ). || چوبی را گویند که چرخ بر آن گردد و به عربی محور خوانند. (آنندراج ).
ترجمه مقاله